اين اطلاعات در رضوانشهر چاپ مي شد؟ روزنامه اعتماد 13سال قبل در هشتپر تالش صفحه بندي مي شد ؟ شوكران در ماسال منتشر مي شد؟ و دهها گاهنامه ، ماهنامه هاي تخصصي اقوام ايران كه هر يك از آنها در خارج از گيلان چاپ شده است! اين چه توهيني است كه اجازه داده ايد به وجاهت شعر تالشي شود؟ جاي چنين توهين هايي در روزنامه هاي سراسري نيست  ...اگر در مجلات محلي و جرايد زرد كشور بود ،‌اهميتي نداشت واصلاً نيازي به پاسخگويي نبود . اما اينجا چرا ؟ » و داده هاي شفاهي ديگر همراه با اسنادي كه قبلن با ايميل ارسال شده بود بلافاصله دبير صفحه ي ادبيات را احضار ... و قرار بر اين شد تا جوابيه يي تنظيم گردد.

چون خشتاوني با ادبيات ژورناليستي آشنايي كافي و وافي دارد و پيچ و خم هاي آنچه كه مي گذرد و خواهد گذشت را لمس مي كند ، قضيه را نيز در همان قالب پيگيري كردند. بعد ، چند نفري را مأمور نمود . در اين بين قرعه ي پاسخ به آن به اصطلاح گفتگو به نام حقيررقم خورد و  بلافاصله جوابيه اي تنظيم گرديد. طبق معمول هميشگي كه در اين 14 سال حضورم نزد ايشان ـ درك كرده ام ، باز حس دلسوزي او گل كرده ،‌هماني را كه دودهه است به مخالفين اش اجازه ي مي دهد تا به او توهين كنند. (البته با پوزش از ايشان كه هر چه دارم از فكر و انديشه و قلم او به ارثيه  دارم) و اين بار نيز در رد و بدل شدن تماس هاي روزنامه ي ايران با خشتاوني  ،‌ بخش وسيعي از جوابيه را سانسور مي نمايد.

با وجود اينكه صدها سند در اختيارمان است . خصوصن هفته نامه ي دامون(شماره 16دوشنبه 16 ديماه 1359ص4) آنچنان برجسته و از دو نامي كه كه استفاده شده بود ، هم گفتگوي اين شخص را به زير سؤال مي برد هم كارنامه يي كه ... اما چه مي توانم بكنم وقتي با همه ي حساسيت اش نسبت به تالش ـ‌ باز همان دلسوزي اش باعث شد حتا اجازه بازتاب در اين تارنما را نيز نداشته باشم . البته در اين رابطه در آينده بيشتر خواهم نوشت .

 لذا  در تاريخ 28مرداد93 پاسخ متن آن شخص غير تالش به چاپ رسيده است . بازديد كنندگان فهيم مي توانند به اينجا مراجعه نموده و بازتاب آنرا بخوانند و ماهم در هفته ي آينده اصل آنرا تقديم خوانندگان خواهيم نمود.